سیندرلا و یه دنیا آرزو

ناگفته های یه دختر...

سیندرلا و یه دنیا آرزو

ناگفته های یه دختر...

قاطی!

مسخره بازیشو درآوردن کامپیوتر نمی خرن!

پ.ن ۱: می خواستی مواظب باشی..!

پ.ن ۲: به تو چه که چی شده...نه از تو نه از من کاری بر نمیاد!

ضد حال

خیلی ضد حاله به خدا...

با هزار بدبختی و فلاکت خودمو ساعت ۸ رسوندم موسسه واسه کلاس دیدم ۹:۳۰ شروع می خواد بشه...

پ.ن: خیلی هم بد نشد چون رفتی نت!


سرم داغ کرده...

یه نفر دختر ده سالشو داره میده به یه مرد سی ساله...

انگار دخترشو از سر راه آورده..

ای بابا نمیدونه عربهای قدیم بودن که دختراشونو زود شوهر می دادن اونم واسه اینکه دختر نه سالشون هم قد دخترای

20 ساله ی الان بوده...

فقط واسه اینکه یارو می خواد بره انگلیس زندگی کنه...

پ.ن: چه آدمایی دور و برم زندگی می کنن!

می میریم!


ای بابا مردیم با این همه کلاس مخ زنی...چیز...یعنی کلاس تست زنی...

برسید به دادم مردم!